یکی از سوالات متداول در خصوص مهاجرت به عمان،ایرانیان مقیم عمان، مشاغل وکسب و کارهایشان است.
در این مقاله به طور کامل به ایرانیان مقیم عمان میپردازیم و سعی داریم اطلاعات کامل و جامعی را به شما بازدید کننده گرامی ارائه دهیم.
امیدواریم درخت تلاش و پشتکار شما نتیجه بده و به یک موفقیت بی نظیر برسید،موفقیتی که در ذهن می پرورانید.
گروه بازرگانی تنتا عمان -مرجع تخصصی کشور عمان
در حال حاضر سلطنت عمان یکی از باثباتترین کشورهای حوزه خلیج فارس میباشد که اشخاص و شرکتهای ایرانی زیادی طی سال های اخیر در این کشور حضور دائم و پررنگی دارند.
جمعیت ایرانیان در عمان در سال های ۲۰۰۵ و ۲۰۰۶ حدود ۱۲۰۰ نفر بود اما در چند سال اخیر مهاجرت ایرانیان به این کشور رو به توسعه و افزایش بوده و با ثبات گرفتن این منطقه روند صعودی داشته است به طوری که طبق آخرین امار در سال 2023 به حدود 11000 نفر میرسد.
جالب است بدانید روزانه و از طریق خطوط هوایی،تقریبا 130 نفر ایرانی شامل توریست،تجار و …. به عمان وارد میشوند.
بر خلاف عادات زندگی در سال های قبل امروزه ایرانیان در حال انس گرفتن با مهاجرت هستند و کشور عمان در آنسوی دیگر تنگه هرمز همواره مقصدی نزدیک و مطمئن به شمار می آید. جهت کسب اطلاعات بیشتر راجع به مهاجرت به عمان این قسمت کلیک کنید.
زبان رسمی عمان عربی است اما به دلیل مهاجرت و وجود توریست های خارجی اکثر مردم به زبان انگلیسی اشنایی دارند. همچنین به دلیل مهاجرت بلوچ از ایران و پاکستان، برخی نقاط نیز به زبان فارسی صحبت می کنند.
در ابتدا مهاجرت ایرانیان به عمان به واسطه تجارت بوده به همین دلیل اکثر ایرانی هایی که در عمان مشغول به کار هستند دارای مشاغل آزاد، تاجر و بازرگان هستند.
تجارت میوه و فرش نیز توسط ایرانی های قدیمی ساکن در مسقط نیز انجام می شده است و همچنان از رونق بسیار خوبی برخوردار است
بطور کل با توجه به پیشرفت بسیار سریع اقتصادی کشور عمان در سال های اخیر، عمان شاید از معدود کشورهایی باشد که به اندازه جمعیت خودش نیروی کار خارجی در عمان مشغول به کار هستند که همین موضوع نشان دهنده جذابیت کار برای ایرانیانی است که قصد اقامت در این کشور را دارند.
ایرانیان مقیم عمان
در حال حاضر ایرانیانی که به عمان مهاجرت کرده و در این کشور ساکن هستند دارای مشاغلی همچون رستوران و کافه،پزشکی و دندانپزشکی،پرستاری،خشکبار و آجیل،عطاری و داروهای گیاهی،ساختمان و دکوراسیون،مصالح ساختمانی میباشند.
برخلاف تصورات مردم از کارکردن زنان در کشورهای عربی، حاکمیت عمان بر خلاف روند عمومی همواره زنان عمانی را برای کار و فعالیت های اجتماعی مورد تشویق و حمایت قرار می دهد.
در واقع یکی از دلایل جذابیت عمان برای ایرانیان رابطه پنجاه ساله کشور عمان با ایران است.
ایرانیان مقیم عمان
قبل از انقلاب اسلامی ایران حکومت پهلوی با اعزام نیروهای نظامی برای کمک، باعث قدرت گرفتن حکومت مرکزی این کشور شد. بعد از انقلاب نیز در زمان جنگ ایران و عراق که اکثر کشورهای عربی از صدام حمایت می کردند سلطان قابوس پادشاه کشور عمان بیطرفی خود را در جنگ اعلام کرد
بررسی های دقیق باستان شناسی حاکی از قدمت عمان است.به گفته باستان شناسان تاریخ عمان به هزاره دوازدهم قبل از میلاد و در پایان عصر یخبندان بر میگردد.
ایرانیان مقیم عمان
در زمان دولت مادها فرورتیش موفق می شود که منطقه پارسوا، دولت انشان را جزء قلمرو خودش کند و به سواحل خلیج فارس گسترش می یابد بخصوص زمان سياكزارسُس كه همان هووخشتره است. وقتی ایرانی ها موفق می شوند امپراطوري مقتدر و ميليتاريستي آشور را از بین ببرند و سرزمین عاشور بین مادها و بابلی ها تقسیم می شود؛ خلیج فارس گریز ناپذیر در قلمرو مادها قرار می گیرد.
ایرانیان مقیم عمان
با تشكيل دولت امپراطوري هخامنشي (كه عنوان آن امپراطوري جهاني هخامنشي است) مسئله قلمرو و امنيتش به درياي سرخ، خليج عدن، و غيره تسري مي يابد
ایرانیان مقیم عمان
حتي براي استمرار نظم امپراطوري و براي تسريع ارتباط با مصر- بين درياي سرخ و رود نيل – نياز به حفر آبراهه مي شود و يا فرض بفرمايد خشايارشاه براي تسهيل عمليات نظامي اش آن آبراهه را در شبه جزيره آتوس حفر مي كند. طبيعتاً خليج فارس به منظرة يك درياچه ايراني در چارچوب امپراطوري جهاني هخامنشي است.
ایرانیان مقیم عمان
در زمان اشكانيان، از آغاز سلطنت مهرداد اول- بعد از اين كه سلوكيان از صحنه خارج مي شوند- گسترة قلمروشان تمامي جنوبي خليج فارس، حتي عمان را در بر مي گرفت.
ایرانیان مقیم عمان
بدون ترديد اين استمرار را زماني ساسانيان هم شاهديم و خصوصاً اواسط قرن چهارم بعد از ميلاد كه شاپور دوم موفق شد نظم و امنيت را برقرار كند .
ایرانیان مقیم عمان
همزمان با انوشيروان رقيبش در امپراطوري روم، ژوستي نيان كه بزرگترين امپراطور روم شرقي بود و موفق شد براي مدتي روم غربي را هم ضميمه كند حتي گسترش فتوحات نظامي اش تا اسپانيا هم پيش رفت.
در آن زمان راه ابريشم از داخل امپراطوري ساساني عبور مي كرد، انوشيروان براي تضعيف روميها سعي كرد حق ترانزيت ابريشم را بالا ببرد.
ایرانیان مقیم عمان
ژوستي نيان براي خنثي كردن اين اقدام ايرانيان بر آن شد كه از طريق بحرپيمايان حبشي، راه ابريشم از طريق دريا منتقل بكند. ولي انوشيروان در واكنش به اين اقدام او سعي كرد از يك طرف جزيره سدان يا سرانديب (سريلانكا) و از طرفي يمن را تحت تصرف در آورد.
ایرانیان مقیم عمان
البته ظاهراً به تحريك رومي ها، حبشي ها به يمن حمله كرده بودند و تا باب المندب را تحت كنترل خودشان درآورده بودند
ایرانیان مقیم عمان
«سيف ابن ذي يزن» از انوشيروان كمك خواست ايرانيها به عنوان كمك به يمانيها ، حبشي ها را شكست دادن و مستقر شدند؛ مرزبانان ايراني در اين منطقه مسئوليتي را احراز كردند.
در تعاملات دريايي آن تاريخ وقتي يك زاويه به سريلانكا مي رود و زاويه ديگر به يمن، حاكي از آن است كه خليج فارس گريز ناپذير يك درياچه صرف ايراني است .
در هر حال كساني كه بر فارس حكومت داشتند و پادشاهان محلي، بر تماميت خليج فارس در اين برهه، از زمان سلجوقيان تا ظهور پرتغالي ها, بر خليج فارس، حكومت داشتند.
با ظهور پرتغالي ها در اوايل قرن 16 م براي يك صد سال خليج فارس تحت سلطه پرتغاليها بود البته امراي هرمزي پا برجا مانده و قلمروشان هم كم و بيش حفظ شده بود ولي خراج گزار پرتغالي ها بودند.
مطامع اوليه ايرانيان در زمان شاه اسماعيل، به دليل مشكلاتي كه با آن روبرو بود در مرزهاي غربي و
شرقي به نتيجه نرسيد ولي در زمان شاه عباس، حاكميت ايران بر خليج فارس اعاده مي شود.
شاه عباس در سال 1602 م بحرين را از [اختيار] پرتغالي ها خارج مي كند و در سال 1612م «جلفاوه » كه امروزه امارات متحده است را اعاده حاكميت مي كند.
تنها در1820 م بعد از گرفتن قشم و در محاصرة هرمز كه چند كشتي انگليسي به كمك گرفته مي شوند، هرمز تسخير مي شود .
ایرانیان مقیم عمان
بنابراین بحرين در سال 1602 م و جلفاوه در 1612 م بدون دخالت انگلستان اعاده حاكميت مي شود. بنابراين در زمان صفويه حاكميت ايران بر خليج فارس مسلم است.
تا زمان نادر شاه، كه سقوط صفويه سبب مي شود كه عماني ها فعاليت راهزني دريايي و عدم نظم را در خليج فارس ايجاد بكنند.
ایرانیان مقیم عمان
با ظهور نادر شاه اعاده حاكميت تمام و كمال مي شود و بر تمامي پهنه خليج فارس و حتي منطقه عمان( كه عماني ها از تضاد داخلي استفاده كرده بودند) به نوعي اعاده سلطة ايراني ها بود.
سلطه ايران در دوران كريم خان كم و بيش ادامه داشت و به موجب قراردادهايي كه با هلندي ها و انگليسي ها منعقد شد, ايران متعهد به برقراري امنيت در منطقه خليج فارس بود.
ایرانیان مقیم عمان
با ورود انگليسي ها در 1820 م, يعني ورود و حضور مستمر شان, به تدريج يك استراتژيي را اتخاذ مي كنند بنام استراتژي ايران زدايي، يعني بر آن مي شوند كه مباني اعمال حاكميت و نفوذ فرهنگي موثر ايران را تا آنجا كه امكان دارد، بي رنگ بكنند.
ایرانیان مقیم عمان
در اين رابطه، از جمله اولين اقداماتي كه مي كنند جلوگيري از ايجاد يك نيروي دريايي سيستماتيك و مدرن(به صورت آن روزي كه در اروپا مطرح بود) به وسيله ايرانيان است چون در زمان نادرشاه با استفاده از التون و هلندي ها و خريدن كشتي برقرار شده بود.
ایرانیان مقیم عمان
انگليسي ها بر آن شدند كه اجازه ندهند ايران نيروي دريايي فعالي داشته باشد و همواره اين نگراني را داشتند كه اگر ايران صاحب نيروي دريايي بشود اعاده كامل حاكميت و اعمال موثر حاكميت مي كند.
بنابر اصل «ايران زدايي »برآن شدند، كه فرهنگ ايراني و زبان فارسي را بخصوص در مناطق جنوبي خليج فارس به تدريج بي رنگ كنند، به ويژه در بحرين كه مورد ادعاي ايران هم بود و جمعيتي از آن ايراني الاصل و متصل به تشيع هم بوده اند.
و بنابراين سعي كردند كه مكتب يا مدرسه اي به زبان فارسي در آنجا داير نشود. حتي ارتباط بحريني ها با ايران در تاريخي كه هنوز پاسپورت در جهان و اروپا مطرح و اجباري نبود، تذكره براي بحريني ها درست كرده بودن كه اگر مي خواهند به ايران بروند بايد تذكره داشته باشند.
متاسفانه اين استراتژي فرهنگ زدايي فقط در اين منطقه هم نبود بلكه در تمام حوزه هاي فرهنگي ايراني دست به كار شدند تا مباني فرهنگي ايراني را از بين ببرند.
ایرانیان مقیم عمان
در هندوستان كه زبان فارسي، زبان درباري بود بخصوص از 1850م سعي شد به كلي زبان فارسي آن جايگاهش را از دست بدهد.
گذشته از بحرين, در افغانستان بعد از قرارداد پاريس مي بينيم كه تاريخ 2500 ساله خاصي براي افاغنه ساخته مي شود( افغانها مدعي بودند كه سه بار در طول تاريخ اشغال خارجي شدند: در زمان هخامنشيان، ساسانيان و صفويه). همين برنامه را تزارهاي روس در آسياي مركزي و قفقاز, و بعد كمونيستها داشتند.
نكته سوم اين كه اجازه ندادند ايران بر منطقه و جزاير ايراني اعمال حاكميت كند.
حتي در مورد فانوسهاي دريايي كه در جزاير ايراني بود اين اجازه داده نمي شد كه خود ايراني ها آنها را اداره كنند. معتقد بودند اين، لطمه به سلطة بالامنازع بريتانيا وارد خواهد كرد.
و فراتر از آن تحت عناوين مختلف مبارزه با راهزنان دريايي، مبارزه با تجارت برده، مبارزه با قاچاق اسلحه و … بر آن بودند كه اين امور را در انحصار خاص خودشان نگه دارند. حتي در زمان رضاشاه ، ايراني ها در مذاكرات بريتانيا در مورد قرار داد امور خليج فارس كه تيمورتاش سرمذاكره كننده بود،
وقتي ايران پيشنهاد كرد كه تنب بزرگ كه اشغال غير قانوني شده، به عنوان ديپورت قاچاقچيان براي جلوگيري از قاچاق به ايران سپرده شود نظر وزارت خارجه انگليس آن بود كه اگر ما بخواهيم ايران را مشاركت بدهيم به سلطه ما لطمه وارد مي شود.
ایرانیان مقیم عمان
بنابراين در طول قرن 19 انگليسي ها گذشته از تثبيت سلطه خودشان بر آن بودند كه استراتژي ايران زدايي را در پيش بگيرند. خط مشي ديگري كه در اين استراتژي مطرح شد, جزاير ايراني مانند قشم و هنگام را به نام امام يا سلاطين مسقط و عمان، فارسي را به نام كويت، و تنب ها و ابوموسي را همان طور كه مي دانيد به نام شارجه و راس الخيمه، ادعا كردند.
در اين زمان آخرين تلاششان براي ايران زدايي علاوه بر ادعاي جزاير ايراني، تغيير نام خليج فارس بود، كه پرونده اي است يك برگي تحت عنوان پيشنهاد تغيير نام خليج فارس به خليج عربي(به سال 1938 م در ايودي آفيس و ركورد آفيس)
پهنه آبي كه 2500 سال در تعاملات تنگاتنگ جامعه ايراني بوده است، در حالي كه جوامعي كه در آن طرف خليج فارس ظاهر شدند، حياتشان از 200 تا 250 سال تجاوز نمي كند.
آغاز مهاجرت آنها به منطقه خليج فارس مهاجرت اعراب «اتوبي» است كه يك شاخه به كويت رفتند به نام «آل صبا» و شاخه اي به بحرين رفتند و در اواخر قرن 18 يعني يكسال قبل از مرگ كريم خان در آنجا ظاهر شدند.
اعراب «بني يال» و «ابوالفلاسه» كه هم زمان در دبي و ابوظبي مستقرشدند, در نيمه قرن 18 م از صحراي نجد وارد منطقه خليج فارس شدند. و به همين طريق «آل ثاني» و «آل سُحريان» و اعراب «بني كعب». تنها «قاسمي»ها هستند كه در موردشان اختلاف نظر وجود دارد،
بعضي مي گويند جايگاه اولشان سيراف بوده كه در زلزله ويران شد و نظريه ديگر اين است كه از نجد آمدهاند(و خودشان هم به نظريه دوم معتقد هستند). «وهابيان» در آغاز قرن 19 موفق شدند كه قلمرو سرزميني شان را گسترش دهند و به سواحل خليج فارس برسند.
ایرانیان مقیم عمان
بنابراين كساني كه از لحاظ هويت تاريخي، 2700 سال بطور مستمر در التفات تعاملات گستردهي خليج فارس ـ درياچهاي ايراني ـ بودهاند در طيف جاذبهي امنيتي اقتصادي و سياسي اين جامعه قرار داشتند و بعضي از آنها از 1970 م به بعد شكل گرفتهاند چنين ادعايي را مطرح مي كنند.
البته در هزاره دوم پیش از میلاد ، این سرزمین نام مگان (Magan) را برخود داشته است که ازمعنا و محدوده کاربرد آن اطلاعی در دست نیست.
ایرانیان مقیم عمان
اما بارزترین نامها ، مگان و تغییر یافته آن «مجان » بودهاست. مجان در دوران های قدیم ، نام ایالتی در جنوب ایران بوده که بعدها به آن «مکران » نیز گفتهاند. همین نام را در مورد منطقه عمان فعلی نیز بهکار میبرند که ارتباط زیادی با صنعت کشتیسازی و معادن مس در زبان سومریان داشتهاست.
در دوره هخامنشی ، عمان در کنار بحرین مدرن امروزی، قطر، امارات متحده عربی، احتمالاً بخشی از ساتراپی ماکا یا همان امپراتوری هخامنشی بوده است.
تا زمان فتح اسکندر، این کشور خصوصا بخش های شمالی آن تحت قلمرو هخامنشیان بوده است.
ایرانیان مقیم عمان
نام عمان ، همچنین بهخاطر وجود تعداد زیادی از چشمههای آب شیرین ، در دوران ، «مزون» بودهاست. «عمان» در اصل به مکانی بسیار کهن در یمن ، گفته شده است که قبائل عربی بعد از انهدام سدً مأرب ، به این مکان که عمان کنونی است ، مهاجرت نمودهاند. همچنین برخی از تاریخ نگاران چنین نگاشته اند که علت نامگذاری عمان به (عمان بن سبأ بن یغثان بن ابراهیم) بازمیگردد.
ایرانیان مقیم عمان
کاوش های باستان شناسی،آثار و علائم باستانی در سواحل و قلعه های باستانی عمان،نشان از توسعه و گسترش آن تحت قلمرو و فرمانروایی اشکانیان و ساسانیان دارد.
از مهمترین و بارز ترین این آثار که مربوط به دوره ساسانی است قلعه نخل عمان است.
قلعه نخل عمان در واقع برای اولین بار توسط ساسانیان برای مقابله با هجوم دشمن ساخته شد. فاصله این مکان دیدنی تا مسقط حدود۱۲۰ کیلومتر معادل ۷۵ مایل است. این دژ زیبا در غرب مسقط قرار گرفته است و از خصوصیات منحصر به فرد آن واقع شدن در یک برجستگی صخره ای در دامنه شهر نخل می باشد.
«عمانا» ، در اصل نام یکی از شهرهای جنوب ایران و در غرب چابهار فعلی و بندر جاسک بودهاست.
ایرانیان مقیم عمان
برای برخی قسمتهای آن ، از نام های دیگری چون ظفار، حضر موت، مسقط و… استفاده شده است که از آن میان تنها نام مسقط ، نام سیاسی و تاریخی این پهنه بشمار می آید.
اهمیت یافتن مسقط ، هنگامی بود که که حکومت آن هنگام در آن ، بر جزایر زنگبار دست یافت ، که نام دولت و قلمرو خود را ، سلطاننشین «مسقط زنگبار » نهاد. این نام از ۱۰۶۰ هجری ، تا ۱۲۷۳ هجری ادامه یافت و با جدا شدن زنگبار از این بخش ، از این پس بود که نام سلطاننشین مسقط و عمان برآن شهرت یافت که مدتها عنوان رسمی آن به شمار میآمد.
ایرانیان مقیم عمان
در همین هنگام به نام سلطاننشین عمان نیز خوانده می شد. در سال ۱۹۷۰ میلادی این کشور استقلال خود را از بریتانیا به دست آورد و نام رسمی پادشاهی عمان (سلطنة عمان) را بر خود نهاد. در نامگزاری بینالمللی، به این کشور ، عمان (Oman) می گویند.
ایرانیان مقیم عمان
از قرن ۱۷ میلادی ، عمان دارای سلطنت مستقل بوده است.
در قرن ۱۹ میلادی این کشور در اوج قدرت خود بود، که در قرن بیستم میلادی ، با کاهش قدرت سیاسی آن ، این کشور تحت تاثیر و نفوذ گسترده پادشاهی انگلستان قرار گرفت، اما هیچگاه به شکل رسمی ، مستعمره ویا بخشی از آن نگردید.
ایرانیان مقیم عمان
عمان ارتباطات گسترده نظامی و سیاسی با ایالات متحده و پادشاهی انگلستان دارد ولی سیاست خارجی مستقلی را دنبال کرده که در این راستا ، موفق بوده است.
حکومت این کشور پادشاهی مطلقه است اما پارلمان نیز نقش قانون گذاری و نظارت اندکی را دارد.
سرزمین های جدا شده جنوب خلیج فارس بر اساس پیمان منطقه ای مستشاران انگلیس :
امارات : 83600 کیلومتر
بحرین : 694 کیلومتر
قطر : 11493 کیلومتر
عمان : 309500 کیلومتر
جمع کل : 405287
سلطان قابوس همواره روابط گرمی با ایران داشت. این رابطه از زمانی که محمدرضا پهلوی برای سرکوب شورشیان ظفار به کمک وی شتافت آغاز شد و تا کنون ادامه دارد.
ایرانیان مقیم عمان
سلطان قابوس، در نوامبر ۱۹۴۰ در شهر صلاله عمان بهدنیا آمد و در ۱۶ سالگی برای آموزشهای نظامی به بریتانیا رفت.
ایرانیان مقیم عمان
وی در سال ۱۹۷۰ در یک کودتای بدون خونریزی بهجای پدرش، سلطان سعید بن تیمور آل بوسعیدی، بر تخت پادشاهی نشست. این کودتا با هدف پایان دادن به انزوای کشور و استفاده از درآمد نفتی برای نوسازی و توسعه انجام گرفت.
سلطان ۳۰ ساله در آن زمان گفته بود که این کشور دیگر با عنوان «مسقط و عمان» شناخته نمیشود بلکه نام خود را به «سلطاننشین عمان» تغییر میدهد تا بهتر منعکسکننده وحدت سیاسی این کشور باشد.
طبق برخی اسناد، سرویس اطلاعات مخفی بریتانیا به همراه وزارت دفاع و امور خارجه این کشور از کودتای عمان حمایت کرده بودند.
ایرانیان مقیم عمان
سلطان عمان در سال ۱۹۷۶ با دختر عموی خود ازدواج کرد اما این ازدواج چند ماهی بیشتر دوام نیاورد و به طلاق منجر شد. از آن زمان به بعد سلطان قابون دیگر ازدواج نکرد و بچهای نیز ندارد.
اما زمانی که سلطان جوان بر تخت سلطنت نشست، نخستین چالش او شورش ظفار بود که ایران نقش کلیدی در حل این بحران داشت.
ایرانیان مقیم عمان
شورش یا نبرد ظفار به نبرد بین چپ گرایان و مارکسیستهای عمانی با حکومت سلطنتی این کشور در استان ظفار واقع در جنوب غربی عمان گفته میشود اما این نبرد پنج سال قبل از اینکه سلطان قابوس به تخت پادشاهی برسد، آغاز شده بود.
جنبش آزادیبخش ظفار در سال ۱۹۶۵ (۱۳۴۴) بهطور رسمی آغاز انقلاب مسلحانه در عمان را اعلام کرد. آنها در مدت کوتاهی توانستند بخشهایی از استان ظفار را از کنترل حکومت مرکز خارج کنند و پبشرویهای خود را تا سال ۱۹۷۲ ادامه دادند. در این زمان بود که سلطان جوان حکومت خود را در خطر سقوط میدید. او به طور رسمی در تابستان همان سال (تیر ۱۳۵۱) با اعزام نمایندهای به تهران از شاه ایران درخواست کمک کرد. طبق برخی اسناد، دولتهای واشنگتن و لندن در ترغیب ایران به حضور نظامی در عمان نقش داشتند.
ایرانیان مقیم عمان
در اواخر پاییز ۱۹۷۲ (۱۳۵۱) یگانهای نظامی ایران به عمان رهسپار شدند. این حضور نظامی دقیقا سه سال طول کشید تا تمام بخشهای استان ظفار از جمله شهر صلاله مرکز استان به تصرف نیروهای ایرانی درآمد و آن را به ارتش عمان واگذار کردند.
طبق گفته برخی مورخان این جنگ تلفات سنگینی برای دو طرف داشت اما دولت وقت ایران هیچ گاه شمار کشتههای خود را در این نبرد اعلام نکرد.
محمدرضا شاه تنها یکبار در سال ۱۳۵۴ یعنی چند ماه پس از پایان نبرد ظفار در پاسخ به سوال یک خبرنگار، تعداد سربازان ایرانی کشته شده در این عملیات سه ساله را ۵۰ نفر ذکر کرد. با این حال برخی منابع تعداد کشته شدههای نیروهای ارتش شاهنشاهی در این نبرد را بیش از ۷۲۰ نفر ذکر کردهاند.
شاه ایران در سال دوم دخالت ایران در عمان در سخنانی که تیرماه ۱۳۵۳ در روزنامه اطلاعات منتشر شد، گفت: «سلطان عمان کاملا تنها بود و هیچکس به وی کمک نمیکرد. در آنجا وحشیهای بدبخت ظفاری وجود داشتند که به خود، نام ارتش آزادیبخش داده بودند».
ایرانیان مقیم عمان
از سوی دیگر سلطان قابوس در یک نشست خبری در ابتدای خرداد ۱۳۵۳ گفت: «عمان حق داشته است که از ایران چنین کمکی را دریافت کند؛ زیرا ایران یک کشور اسلامی و علاوه بر آن، کشوری دوست و همسایه است و قبول کمک از چنین کشوری، بسیار عاقلانه و منطقی بوده است».
سلطان قابوس در گفتوگویی دیگر با مجله آخرالساعه چاپ قاهره که در روزنامه اطلاعات در شهریور ۱۳۵۳ منتشر شد، گفت: «عمان از ایران کمک خواست و ایران نیز فورا و بدون درنگ پاسخ داد. هرکسی به ما کمک کند، شایسته تشکر و سپاس است.»
ایرانیان مقیم عمان
پس از آنکه در آبان ۱۳۵۳، در جامعه عرب پیشنهادهایی بهمنظور تشکیل یک ارتش متحد عرب برای اعزام به ظفار و جایگزینی آن با ارتش ایران مطرح شد، طبق آرشیو وزارت امور خارجه، قیس الزواوی، وزیر امور خارجه عمان، به سفیر ایران در مسقط اینگونه پاسخ داد: «برادران عرب همیشه خوش دارند بهجای عمل حرف بزنند. کدام یک از کشورهای عربی قادر است که مثل دولت شاهنشاهی به عمان کمک کند؟»
سلطان عمان همچنین در بیانیهای که بهمنظور اعلام پایان نبرد ظفار منتشر شد، از ایران تشکر کرده بود.
ایرانیان مقیم عمان
عمان پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران برخلاف همسایگانش در خلیج فارس، راه خصومت را در پیش نگرفت و در ژوئن ۱۹۷۹ (تیر ۱۳۵۸) یوسف بن علوی معاون وقت وزارت خارجه عمان را برای اطمینان از برقرار بودن توافقهای پیشین با ایران راهی تهران کرد ولی با مشاهده فضای انقلابی ایران دست خالی به کشورش بازگشت و سطح روابط بین دو کشور به کاردار کاهش یافت.
ایرانیان مقیم عمان
عمان در آن زمان با دور شدن از ایران، در ۲۱ آوریل ۱۹۸۰ و چند ماه پیش از جنگ ایران و عراق با آمریکا قرارداد مشترک نظامی امضا کرد و چند ماه بعد به این کشور اجازه داد که در عملیات طبس برای رهاسازی گروگانهای خود از پایگاه هوایی جزیره مصیره استفاده کند.
در تلگرامی به تاریخ ۲۷ سپتامبر ۱۹۸۰ که سفارت آمریکا در مسقط به وزیر امور خارجه این کشور ارسال کرده بود درباره تصمیم عمان مبنی بر احتمال دراختیار گذاشتن امکانات این کشور به عراق برای حمله به ایران صحبت و پیشنهاد شده بود که ایالات متحده آمریکا باید بهمنظور ارتقای ثبات منطقهای از عمان بخواهد بیطرف باقی بماند.
این موضوع باعث شد که عمان در جنگ ایران و عراق از تصمیم اولیه خود عقب نشینی کند برخلاف بسیاری از دولتهای منطقه بیطرف باشد.
حتی در زمان جنگ هشت ساله ایران و عراق، این سلطاننشین به بهبود روابط با تهران ابراز تمایل کرد. حتی این کشور به دنبال میانحیگری میان عراق و ایران بود. عمان در جنگ نفتکشها جانب ایران را گرفت و با آمریکا همکاری نکرد.